رسته‌ها
بهار عمر
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 44 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 44 رای
رمانی (بیشتر شبیه خاطره نویسی) است انتقادی به شرایط اجتماعی-اقتصادی و سنتهای عقیدتی جامعه که نویسنده جابجا از طریق هنر ادبی و یا بیان صریح درباره شرایط جامعه و عقاید خرافاتی آن سخن میگوید و همچنین از عقاید شخصی خود درباره جامعه و زندگی سخن فراوان میگوید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
127
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mrezie67
mrezie67
1390/04/04

کتاب‌های مرتبط

یادداشتهای شهر شلوغ
یادداشتهای شهر شلوغ
4.5 امتیاز
از 334 رای
The Headswoman
The Headswoman
5 امتیاز
از 1 رای
The Head of the House of Coombe
The Head of the House of Coombe
0 امتیاز
از 0 رای
Heart of Darkness
Heart of Darkness
4.8 امتیاز
از 4 رای
سفر زخم
سفر زخم
4.3 امتیاز
از 15 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بهار عمر

تعداد دیدگاه‌ها:
4
:-)
دوست گرامی mrezie67
تا آ«جا که من متوجه شدم این کتاب قسمت دوم "گلهایی که در جهنم میروید " هستش لطفا" لینکش را آزاد کنید البته در صورت امکان.
گذشت عمر و تو گویی خیال و خوابی بود
گذشته حسرت و آینده چون سرابی بود
نبود لایق تفسیر و در خور تعبیر
نه زندگی که پریشان خیال و خوابی بود
براستی که ز دریای بی کران وجود
وجود ناقص ما فی المثل حبابی بود
سری بدست نیامد مرا ز رشته ی عمر
که سر به سر گرهی بود و پیچ و تابی بود
چه رازها که نگفتیم و بارها در دل
نهفته ماند چو گنجی که در خرابی بود
ز عمر طرف نبستیم جز در آن محفل
که همزبان قلمی، همنشین کتابی بود

ز تیرگی چو شبی زندگی گذشت و در آن
فروغ عشق و جوانی چو ماهتابی بود
بشستمی همه با آب دیده دفتر عمر
در آن اگر نه از آیین عشق، بابی بود
ز عمر دوره ی برجسته شباب "نسیم"
درست همچو حبابی، به روی آبی بود
علی صدارت (نسیم)
پی نوشت:
1.
ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست! چه سَنجد، که بر این موج خسی رفت؟!

هوشنگ ابتهاج
2.
انسان، دریای کوچکی است ایستاده در ساحل یک قطره ی بزرگ!
زنده یاد سید حسن حسینی
از کتاب خوبی که آپلود کردی بسیار سپاسگذارم.زمان طولانی به دنبالش میگشتم.8-)
بهار عمر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک